نویسنده: رسول سعادتمند




 

صرف اوقات در حل مسائل کلیدی

باز هم موضوع مهم خدمت به محرومان و دورافتادگان را تذکر می‌دهم. با آنکه می‌دانم در این سالهای محدود با گرفتاریهای بیشمار عظیمی که کشور و دولت خدمتگزار با آنها مواجه بود، حجم خدمتهایی که به روستاییان در تمام زمینه‌ها شده است چشمگیر و اعجاب‌آور است و دولت حقاً و انصافاً در این امر توفیق بسیار داشته است که با مقایسه با کارهای در طول رژیمهای سابق می‌توان یافت، لکن باز کافی نیست و حق محرومان به آن نحو که دلخواه است ادا نشده؛ البته نه از باب قصور [و] تقصیر، بلکه از جهت حجم احتیاجات و گسترش فوق‌العاده آن. و اشکال‌تراشان اگر معاند باشند حرفی نیست و اگر متعهد باشند و دلسوز باید گفت دستی از دور بر آتش دارند. امید است دولت با تمام توان خدمت خود را تعقیب و از خداوند تعالی توفیق خدمت طلب کند و تمام این امور مرهون آن است که دولت یکپارچه و بدون اختلاف درونی و با تعهد اوقات خود را صرف در مسائل مهم کلیدی که مشکل‌گشای امور باشد نماید؛ و در امور مهمه نیز مهمترین را بیشتر و سریعتر مورد توجه قرار دهد. و وزرای محترم هر یک با چشم برادری ایمانی به هم بنگرند و در مشکلات پشتیبان هم باشند. و ملت عزیز پشتیبان دولت و سایر ارگانها باشند، که بدون پشتیبانی همه جانبه توقع پشرفت از دولت بیموقع است. و با اتکال به خداوند تعالی، که در مشکلات بزرگ عنایتهای غیبی را فرموده، بدانند که تا ملت و دولت به تعهد خود در نصرت به دین خدا و به بندگان او پابرجا باشند، نصرت خدا ادامه دارد: (إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْكُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ) (1). (2)

توجه مسئولان به ضعفا و مستمندان

همه‌مان و همه‌تان خدمتگزار به این مردم، خصوصاً به مستمندان، به ضعفا؛ عمده توجهتان به این طبقه باشد که این طبقه احتیاج دارند. اینطور نباشد که مثل رژیم سابق که یک دسته بالاها را برایشان همه چیز فراهم کردند، به علاوه که جیبهایشان را هم پر کردند و فرستادند و یک دسته هم زاغه‌نشین اطراف تهران که الآن هم باز به همین طور هستند، اینها باید تبدل پیدا کنند. باید فرق باشد که ما بین دولتی که می‌گوید من اسلام هستم و دولت اسلامی هستم، با دولتهایی که طاغوتی هستند. یک فرقش هم این است که عنایت شما فرماندارها یا خدمتگزاران به خلق، به این طبقه ضعیف بیشتر باشد تا آن طبقه بالا. مبادا یکوقتی یک نفر آدمی که مثلاً متمکن است و چیزدار است با یک نفر آدم ضعیف، او را با آنکه آن یکی باید جلو باشد او را جلو بیندازید. من نمی‌گویم آن یکی را جلو بیندازید؛ می‌گویم عدالت باید باشد. البته در یک فرمانداری که به آن احتیاج دارند نمی‌تواند همه را یکدفعه بپذیرد؛ لکن روی عدالت باشد که آن آدمی که ضعیف است هم بپذیرید؛ آن یکی هم که غیر ضعیف است او را هم بپذیرید. (3)

لزوم خدمت بیشتر به مردم

شما باید کوشش کنید که این چیزی که الآن در ذهن مردم هست، که دولت را از خودشان می‌دانند و انتخابات را از خودشان می‌دانند، این از دل آنها بیرون نرود. یعنی، شما در طول خدمتی که انجام می‌دهید خدای تبارک و تعالی را در نظر داشته باشید. شما مسئول هستید پیش خدا. فردا از شما سئوال می‌شود. اینجا هم بر فرض اینکه بتوانید یک چیزی را خدای نخواسته عمل کنید و مخفی نگه دارید، پیش خدا مخفی نیست، پیش ملائکة الله مخفی نیست، یک روزی به آن می‌رسد انسان. از این جهت نسبت به مردم هرچی مردم ضعیفترند بیشتر، عکس سابق که هر چی قویتر بودند، با خانها رفتارشان چطور بود، با مثلاً آنهایی که دارا بودند چطور بود، با سرمایه‌دارها چه‌جور بود، با مردم ضعیف هیچی. شما عکس کنید مسئله را، یعنی آن طوری که با مردم ضعیف و مستضعف و محروم رفتار می‌کنید، بهتر باشد از آنی که با دیگران رفتار می‌کنید، با همه خوب، اما اینها دلشکسته‌اند اینها محروم بودند در طول تاریخ، اینها زحمت دیدند، اینها در انقلاب خدمت کردند، اینها امروز جوانهایشان را می‌دهند، آن طبقه مرفه اگر هم باشد کمی از آنها داخل این امور هستند، خیلی نیستند. بنابراین ما باید این طبقه از مردم را برای خاطر خدا و برای حفظ حیثیت جمهوری اسلامی حفظ بکنیم. در همه قشرها در همه کارها با آنها خوشرفتاری کنید. یک وقت خدای نخواسته یکی را کار دارد بیاید در آنجا، فرّاش راهش ندهد، یا مدتی معطل بشود یا توی اتاق نگذارند بیاید، اینها این طور نباشد. اینها کارهایی بود که برخلاف رضای خدا بود و سابق می‌کردند، شما باید عکسش باشد. این یک مسئله است که راجع به همه کارهایی که شما می‌کنید متوجه باشید که خدا حاضر است در همه جا، و متوجه همه مسائل هست و ثبت می‌شود کارهای ما و پیش خدا می‌رود، بعدها، یعنی در قیامت پیش خودمان هم باز می‌شود اعمالمان. از این جهت این یک سفارش است که عرض می‌کنم. (4)

نصیحت و سفارش همیشگی به مسئولان

به مسئولین محترم جمهوری اسلامی ایران، برای چندمین بار، سفارش می‌کنم و این نصیحت و سفارش همیشگی است که قدر این نعمتهای بزرگ الهی را بدانند؛ و در شرایط کنونی و آینده‌های دور، اولویت را به این عزیزان و کسانی بدهند که در راه اسلام خون داده‌اند و مبارزه کرده‌اند؛ و بشدت از بهانه‌جویی و سنگ‌اندازی و مانع‌تراشی و کاغذبازی، که مانع رشد آنان و ملت دلاور ایران است، ‌خودداری ورزند. (5)

اعطای امتیازات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی به خانواده‌های ایثارگران

با اینکه اطمینان داریم که خانواده‌های معظم شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودین هیچ‌گاه راضی نشده و نمی‌شوند که در برابر ایثار عزیزانشان که فقط به خاطر خدا و رسیدن به کمال بوده است سخن از رفاه و مادیات به میان آید و همت آنان بلندتر از این مقوله‌هاست، ولی بر دست‌اندرکاران نظام است که ذوق و استعداد و توان خود را در هر چه بهتر رسیدن به امور معنوی و مادی و ارزشی و فرهنگی این یادگاران هدایت و نور به کار گیرند و از خدمت بی‌شائبه و بی‌منت به آنان دریغ نکنند؛ هرچه انقلاب اسلامی ایران دارد از برکت مجاهدت شهدا و ایثارگران است. من می‌دانم که بسیاری از خانواده‌های عزیز شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودین به خاطر مناعت طبع و بزرگواری و اخلاق کریمه خود در مصایب و مشکلات زندگی به مسئولین مراجعه نکرده‌اند و یا مراجعه‌شان به حداقل بوده است. و همه نیز می‌دانیم که اکثریت این قشر و رزمندگان عزیز اسلام از طبقات محروم و کم درآمد بودند و مرفهین کمتر دل برای انقلاب سوختند، ولی وظیفه ماست که در حد توان و مقدورات قدرشناس زحمات آنان باشیم و من میل ندارم که این قدرشناسی فقط در حد تعریف و تمجید ظاهری خلاصه شود بلکه باید در همه نوع امتیازات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی به آنان بها داده شود و ضرورتی نمی‌بینم که به این عزیزان سفارش و نصیحت کنم و رسالت بزرگ حفظ امانت خونهای مقدس شهیدان را بازگو نمایم که بحمدالله تا به حال خانواده‌های شهدا و اسرا و مفقودین و جانبازان خود حافظ و نگهبان ارزش شهادت و ایثار بوده‌اند و بعد از این نیز به یاری خدا پاسدار آن خواهند بود. (6)

توصیه ملت به خدمتگزاری برای خانواده شهدا

عمده چیزی که هست این است که صادقانه خدمت کنید، خدمت بکنید، گمان نکنید که شما یک کاری که برای آنها انجام می‌دهید یک منتی بر آنها دارید. منت آنها را بکشید، خدمت بکنید، احترام بکنید از آنها. اینها خانواده شهدا هستند. و معلولین و خانواده‌های معلولین که ارزششان آن قدر است، و ما باید خدمتگزار به آنها باشیم. هر عملی که انجام می‌دهیم، هر خدمتی که به آنها انجام می‌دهیم عملی است که در پیشگاه خدا مقبول است. و ما باید با کمال خرسندی منت آنها را بکشیم و خدمت به آنها بکنیم. مبادا یک وقتی یک کلمه درشتی گفته بشود به این بازماندگان شهدا، یا به این معلولین. و باز کسانی که عائله معلولین‌اند، توجه داشته باشید که عملی را که می‌کنید خالص و برای خدا باشد. و برای آن کسی که فداکار برای خدا بوده است، و جانش را در راه خدا اهدا کرده است. شما خدمت به او می‌کنید و این خدمت به خداست. همان طوری که ما منت خدای تبارک و تعالی را می‌کشیم و عبادت او را می‌کنیم، منت اوست بر ما، و خدای تبارک و تعالی منت بر ما گذاشته است و ما را هدایت کرده است، و هر عملی که بکنیم منت بر او نداریم و او منت بر ما دارد. این خدمت هم خدمت به خدای تبارک و تعالی و مجاهدین در راه او و شهدای در راه اوست. و ما باید با سر و جان خدمت بکنیم. و ابداً در نظرمان نیاید که ما یک کاری انجام دادیم. آنها جان خودشان را دادند و شما قدرت که دارید، دارید خرج می‌کنید برای آنها. و من امیدوارم که در راه خدا که شد؛ ثواب مجاهدین را به شما عنایت بفرماید خدای تبارک و تعالی. (7)

قدر این ملت را بدانید

به مجلس و دولت و دست‌اندرکاران توصیه می‌نمایم که قدر این ملت را بدانید و در خدمتگزاری به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیای نعم همه هستند و جمهوری اسلامی رهاورد آنان و با فداکاریهای آنان تحقق پیدا کرد و بقای آن نیز مرهون خدمات آنان است، فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید و حکومتهای طاغوتی را که چپاولگرانی بی‌فرهنگ و زورگویانی تهی مغز بودند و هستند را همیشه محکوم نمایید، البته با اعمال انسانی که شایسته برای یک حکومت اسلامی است. (8)

بیم از انفجار مردمی در اثر مأیوس شدن از جمهوری اسلامی

اگر خدای نخواسته جمهوری اسلامی نتواند جبران کند این مسائل اقتصادی را، که اول مرتبه زندگی مردم است، و مردم مأیوس بشوند از جمهوری اسلامی و مأیوس بشوند از اینکه اسلام هم برای آنها بتواند در اینجا کاری انجام بدهد، اگر در این محیط یک انفجار حاصل بشود، دیگر نه من و نه شما و نه هیچ‌کس، نه روحانیت و نه اسلام، نمی‌تواند جلویش را بگیرد. انفجار اگر در زمان طاغوت حاصل می‌شد، ماها می‌توانستیم با نصیحت، با موعظه، با امر، مهارش کنیم. اما انفجار اگر در متن اسلام حاصل بشود، مردم با یأس از جمهوری اسلامی منفجر بشوند، دیگر قابل مهار نیست. این ثروتمندها بفهمند این مطلب را که اگر خدای نخواسته یک وقت یک انفجاری که نشود مهارش کرد در یک ملتی پیدا بشود، همه این بزرگها و همه این ثروتمندها و اینها‌تر و خشک با هم خواهند سوخت. فکر بکنند، بنشینند برای این ملت فکر بکنند، هی ننشینند آن کنار و خودشان هر طوری بخواهند عمل بکنند و هر طوری بخواهند زندگی بکنند، و تماشا کنند این زاغه‌نشینها و تماشا کنند این مردمی که نمی‌شود اسمش را [زندگی] گذاشت. این زندگی است که اینها می‌کنند؟ زندگی است که من وقتی نگاه می‌کنم حیوانات هم بهتر از اینها زندگی می‌کنند! حیوانات را هم در این تلویزیون نشان می‌دهند خیلی خوب! در این جنگلهایی که دارند زندگی می‌کنند خیلی هم خوب زندگی می‌کنند. و در این جهاد سازندگی که هست، خانه‌هایی که مردم در آن زندگی می‌کنند، آنها را هم نشان می‌دهند، خیلی زندگی آنها بهتر از اینهاست؛ یعنی اصلاً طرف نسبت نیست! چرا باید اینطور باشد؟ باید همه دست به هم بدهند، ملت، دولت، ثروتمندها، کارخانه‌دارها، همه اینها،‌ دست به هم بدهند و این مشکله را حلش بکنند. اگر این مشکله حل نشود و خدای نخواسته یک انفجاری در متن اسلام، در متن جمهوری اسلام پیدا بشود، این دیگر قابل مهار نیست، هیچ کس نمی‌تواند جلویش را بگیرد. (9)

شکرگزاری از خداوند با خدمت به محرومین

شما برای خدا در این مجلس حالا آمدید. وقتی مجلس اینطور است که یک امتیازی نیست که حالا وقتی شما رفتید توی بازار، مردم کنار بروند که رئیس مجلس آمد یا وکیل مجلس آمد، نخست وزیرش هم اینطور است، این جور نیست که وقتی که توی مردم برود، مردم فرق بگذارند با هم و همه اینها اینطور هستند، وقتی یک همچو مطلبی را دارید احساس می‌کنید که امتیاز دنیایی ندارید، این را باید شکر کنید و در شکرانه این نعمت خدمت به خلق بکنید و خدمت به احکام اسلام بکنید و برای اینهایی که اولیای ما هستند؛ این پایین شهریها و این پابرهنه‌ها به اصطلاح شما، اینها ولیّ نعمت ماها هستند. اگر اینها نبودند، ما یا در تبعید بودیم یا در حبس بودیم یا در انزوا. اینها بودند که همه ما را از این مسائل نجات دادند و همه ما را آوردند و نشاندند به جایی؛ به خیال خودمان جایی است این. باید ملتفت باشید که آقا شما همان آدمی هستید که توی حبس بودید و شما همان آدمی هستی که در تبعید بودی و شما همان آدمی هستی که در انزوا بودی، این مردمند که آمدند ما را آوردند بیرون از همه اینها و ما اگر تا آخر عمرمان به اینها خدمات کنیم، نمی‌توانیم از عهده خدمت اینها برآییم. خداوند به ما توفیق بدهد که ما یک خدمتگزاری برای اینها باشیم و به این نعمت موفق بشویم. شما امروز هم که ملاحظه می‌کنید اینهایی که در جبهه‌ها الآن دارند جانفشانی می‌کنند، اینها از کدام طبقه هستند. شما اگر پیدا کردید در تمام اینها یک نفری که مال آن اشخاصی باشد که دارای سرمایه‌های بزرگ هستند، آن اشخاصی باشد که در سابق دارای قدرتهایی بودند. اگر یک نفر از آنها پیدا کردید، این محتاج به این است که از ما مژدگانی بگیرید، ولی می‌دانم که پیدا نمی‌کنید؛ از همین جمعیت‌اند الآن هم اینهایی که جانشان را دستشان گرفتند و شما را حفاظت می‌کنند و آنهایی که در بین شهرها و در بین روستاها حفظ می‌کنند شما و مردم را همین طبقه هستند. این طبقه‌اند که به ما الآن منت دارند و از اول منت داشتند. همینها بودند که هیچ توقعی هم ندارند، هیچ وقت هم نمی‌آیند توقع کنند. شما باید توجه به این معنا بکنید که ما را اینها آورده‌اند و وکیل کرده‌اند، آورده‌اند و وزیر کرده‌اند، رئیس جمهور کرده‌اند. اینها ولیّ نعمت ما هستند، و ما باید ولی نعمت خودمان را از آن قدردانی کنیم و خدمت کنیم به او و همینها هستند که الآن هم حفظ این کشور را می‌کنند و حفظ نظام این کشور را می‌کنند. شما آقایان نمی‌توانید که بروید توی کوچه‌ها و عرض بکنم که خیابانها و آنجا را اداره کنید، شما یک شأن دیگری دارید، یک شغل دیگری در خدمت دارید، آنها هم یک شغل دیگری دارید، یک شغل دیگری در خدمت دارید، آنها هم یک شغل دیگری دارند، اما شغل آنها آنطور است که شما را هم حفظ می‌کنند. (10)

عدول از حمایت از محرومین، عدول از عدالت اجتماعی اسلام

البته آن چیزی که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و نباید با تبلیغات دیگران از میدان به در روند حمایت از محرومین و پا برهنه‌هاست؛ چرا که هر کسی از آن عدول کند از عدالت اجتماعی اسلام عدول کرده است. ما باید تحت هر شرایطی خود را عهده‌دار این مسئولیت بزرگ بدانیم. و در تحقق آن اگر کوتاهی بنماییم، خیانت به اسلام و مسلمین کرده‌ایم. (11)

دفاع از حقوق فقرا تا آخرین قطره خون

ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند، به خوبی دریافته‌اند که مبارزه با رفاه‌طلبی سازگار نیست؛ و آنها که تصور می‌کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه‌داری و رفاه‌طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه‌اند. و آنهایی هم که تصور می‌کنند سرمایه‌داران و مرفهان بی‌درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می‌شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می‌کنند آب در هاون می‌کوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت‌طلبی، بحث دنیا‌خواهی و آخرت‌جویی دو مقوله‌ای است که هرگز با هم جمع نمی‌شوند. و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی‌بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم. مسئولین نظام ایران انقلابی باید بدانند که عده‌ای از خدا بیخبر برای از بین بردن انقلاب هر کس را که بخواهد برای فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید فوراً او را «کمونیست» و «التقاطی» می‌خوانند. از این اتهامات نباید ترسید. باید خدا را در نظر داشت، و تمام هم و تلاش خود را در جهت رضایت خدا و کمک به فقرا به کار گرفت و از هیچ تهمتی نترسید. امریکا و استکبار در تمامی زمینه‌ها افرادی را برای شکست انقلاب اسلامی در آستین دارند، در حوزه‌ها و دانشگاهها مقدس نماها را که خطر آنان را بارها و بارها گوشزد کرده‌ام. اینان با تزویرشان از درون محتوای انقلاب و اسلام را نابود می‌کنند. اینها با قیافه‌ای حق به جانب و طرفدار دین و ولایت هم را بی‌دین معرفی می‌کنند. باید از شر اینها به خدا پناه بریم. و همچنین کسانی دیگر که بدون استثنا به هر چه روحانی و عالم است حمله می‌کنند و اسلام آنها را اسلام امریکایی معرفی می‌نمایند راهی بس خطرناک را می‌پویند که خدای ناکرده به شکست اسلام ناب محمدی منتهی می‌شود. ما برای احقاق حقوق فقرا در جوامع بشری تا آخرین قطره خوان دفاع خواهیم کرد. (12)

پی‌نوشت‌ها:

1. بخشی از آیه 7 سوره محمد (صلی الله علیه و آله و سلم): «اگر خدا را یاری کنید، او شما را یاری و گامهایتان را استوار می‌کند.»
2. صحیفه امام، ج 19، ص 158 تا 159.
3. همان، ج 9، ص 122 تا 123.
4. همان، ج 18، ص 379.
5. همان، ج 20، ص 38 و 39.
6. همان، ج 21، ص 157 تا 158.
7. همان، ج 13، ص 516 تا 517.
8. همان، ج 21، ص 412.
9. همان، ج 10، ص 334 تا 335.
10. همان، ج 16، ص 24 تا 25.
11. همان، ج 21، ص 99-100.
12. همان، ص 86-87.

منبع مقاله :
سعادتمند، رسول؛ (1389)، درسهایی از امام: عدالت‌خواهی، قم: انتشارات تسنیم، چاپ اول.